شهید حمید محمودی
شهید حمید محمودی یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود! خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم!! تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و روش کرد بلند شد اومد جبهه یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیه السلام نرفتم میترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم یک 48ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم … … اجازه گرفت و رفت مشهد دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه توی وصیت نامه اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام میبرمت.. …یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر میخوابید داخل قبر گریه میکرد و میگفت: یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام آقاجان چشم به راهم نذار… توی وصیتنامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود! شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود… راوی : حاج مهدی سلحشور، همرزم شهید